۲۲.۱۱.۸۸

مبحث دوم

بررسى احوال غياث بن ابراهيم

در رجال آقاى خوئى و برخى كتب ديگر اشتباهى در اين زمينه رخ داده، غياث بن ابراهيم كه متعدد است، واحد تخيل شده، يكى غياث بن ابراهيم نخعى است و ديگرى غياث بن ابراهيم تميمى اُسَيْدى يا اسبذى.

آقاى خوئى مى‌فرمايند: برقى، غياث بن ابراهيم نخعى را جزء اصحاب حضرت صادق(ع) آورده است.

نجاشى او را با تميمى يك نفر تصور كرده است.

ولى در واقع دو نفرند.

غياث بن ابراهيم نخعى، از قبله نخع است كه قحطانى است. نسباً نخعى است نه ولائاً، برخى از او با عبارت «عربّى» ياد كرده يعنى از موالى نيست.

در كتب رجالى ديگر مثل كتب عامه نيز سخنى از ولاء مطرح نيست واگر چنين بود بايد ذكر مى‌شد، معلوم مى‌شود كه بالاصاله نخعى است.

اما غياث بن ابراهيم تميمى كه نجاشى و شيخ در فهرست و رجال او را عنوان كرده‌اند، تميمى است و تميم جزء قبائل عدنان است و چون ذكرى از ولاء به ميان نيامده، معلوم‌ مى‌شود كه نسباً تميمى است.

تميم داراى بطون مختلفى است كه يكى از آنها «أسيّد‌‌ي‌ها» [ابن اثير مى‌گويد: محدثين با تشديد ياء (أُسَيِّد) و نحاة با سكون ياء (أُسَيْد) تلفظ مى‌كنند] و «اسبذي‌ها» هستند. و هر دو، هم اسيدى و هم اسبذى از بطون تميم‌اند.

صاحب قاموس الرجال «اسبدى» بودن را تقويت كرده است [قاموس الرجال، ج 8، ص 354]، چون در بعضى از روايات غياث بن ابراهيم الدارمى نقل شده [تهذيب، ج 8، ص 228، ح 824؛ من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 146، ح 3539] و راوى آن هم محمد بن يحيى خزاز است، «اسبد» نيز از تيره دارم است، لذا به احتمال قوى «اسبدى يا اسبذى» است.

خلاصه قرائن مختلفى وجود دارد كه غياث بن ابراهيم دو نفرند، يكى از قبيله قحطان است و ديگرى از قبيله عدنان. كنيه نخعى، ابو عبدالرحمن است كه در كتب عامه آمده، و كنيه تميمى هم در كتب شيعه آمده، ابو محمد است، از نظر مكان هم نخعى، كوفى است و تميمى بصرى است كه نزول به كوفه پيدا كرده و اگر كسى «كوفى» خوانده شد، ظاهر آن اين است كه اصالتاً كوفى است.

اهل سنت در شرح حال غياث بن ابراهيم نخعى نقطه ضعفى را ذكر كرده‌اند و آن اين است كه براى خوش‌آمد مهدى عباسى ـ كه به كبوتر بازى علاقه داشت ـ حديثى را جعل كرد كه «لاسبق الاّ فى خف أو حافر أو جناح» [به عنوان نمونه: الميزان، ج 5، ص 421] البته در اين كه حديث مربوط به اوست يا وهب بن وهب ابوالبخترى جعل كرده، مورد اختلاف است، در تاريخ بغداد در شرح حال وهب بن وهب مى‌نويسد كه احمد بن حنبل گفت: اين حديث را فقط او روايت كرده است.

به هر حال غياث بن ابراهيم تميمى كه صاحب كتاب است و مورد بحث ما مى‌باشد، ارتباطى به نقطه ضعف كه مربوط به غياث بن ابراهيم نخعى است، ندارد.

غياث بن ابراهيم نخعى بلا اشكال سنى است و جزء دستگاه خلافت بوده و غياث بن ابراهيم تميمى شيعه و يا لااقل متشيع است.

تنها نكته‌اى كه وجود دارد، اين است كه آيا او «بترى» است؟

شيخ طوسى غياث بن ابراهيم را از اصحاب حضرت باقر(ع) شمرده و درباره‌اش فرموده: «بترىٌ» در حالى كه بتري‌ها جزء اهل سنت‌اند، زيدي‌ها هم سنى دارند و هم شيعه، جارودي‌هايشان شيعه‌اند و بتري‌هايشان سنى، امير المؤمنين را افضل صحابه مي‌دانند و معتقدند كه خلافت حق ايشان بود، ولى قابل انتقال به ديگرى بوده است و حضرت بر اساس مصالحى حق خود را به ابوبكر تفويض كرده و لذا خلافت او قانونى و شرعى بوده است.

بسيارى از معاريف اهل سنت از بتري‌ها هستند.

شيخ و نجاشى در رجال، غياث بن ابراهيم تميمى را از اصحاب حضرت صادق(ع) و حضرت كاظم(ع) معرفى مى‌كنند. نجاشى وى را توثيق كرده كه معلوم مى‌شود غياث بن ابراهيم تميمى مورد بحث ما، «بترى» نبوده، و بترى مربوط به فرد ديگرى است.

صاحب قاموس الرجال احتمال داده‌اند كه غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت صادق(ع)، همان غياث بن ابراهيم از اصحاب حضرت باقر(ع) باشد كه بترى است و آقاى خوئى به ادله مختلفى تمسك مى‌كنند تا ثابت كنند، دو نفرند.

مرتبط:

مبحث سوم

مبحث چهارم

0 نظرات:

ارسال یک نظر